مجموعه ترانه های پرویز کدخدایی بنام ” بی تو آشوبم ” بزودی منتشر خواهد شد.

متن شعر
دامی گذاشتی پای من به دام تو رسوا شدم این همه ناز آخرش دلبسته ی کیا شدم؟!
من باغ سیب و دور زدم میوه ی کالش مال من نفرین تو منو گرفت باشه وبالش مال من!
بعد تو آدمای شهر رنگ و لعابی ندارن برای قلب خسته ام حرف حسابی ندارن
خواستم ازت رها بشم این بود که من شکار شدم از دست تو ،به دست کی طعمه ی بی عیار شدم
تقصیر تو نبود ولی... من بی گدار به آب زدم خواستم ازت رها بشم به دام کی شکار شدم؟!
سخته بدونی آخرش طعمه ی کوسه ها شدی فریب دام چی شدی؟ رسوا شدم،رسوا شدی
آتیش به رویات میزنم باروت زندگیت منم آتیش کشیدی قلب مو منم تلافی می کنم
متن شعر
باران من ،طوفان چرا ،هیچ یاوری نیست مرا آرام ببار در این سرا،هیچ یاوری نیست مرا از رعد تو سوختم ولی هیچکس به چشمم یار نیست ای چشم من،گریان چرا،هیچ یاوری نیست مرا رودخانه ی نیل شدم،نیست شدم غرقه به آب عصایء موسایم کجا،هیچ یاوری نیست مرا آب را گرفته دهکده ،کور شدند جمله همه سرمه ی این چشمان چرا،هیچ یاوری نیست مرا رودخانه برده خانه را هم خوشه را و هم لانه را مغموم کرده هم تورا ،هیچ یاوری نیست مرا ای خدا نوح را بگو کشتی بسازد بهر ما رودخانه ها طغیان چرا،هیچ یاوری نیست مرا ابرها پیشمانند هنوز ازبارش و ویرانی ام منجی دنیایم درآ ؛ هیچ یاوری نیست مرا شهریارا شعرتو در وصفمان زیبا نمود *"آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا"* هیچ یاوری نیست مرا هیچ یاوری نیست مرا پرویز کدخدایی